دریافت همین آهنگ

>" /> 17/7/93 - خاطرات عاشقی




کد آهنگ برای وبلاگ







سایت عاشقانه





کد کج شدن تصاویر

سفارش تبلیغ
صبا ویژن

17/7/93

دیروز تو مدرسه خیلی خوب بود و تا حدودی هم ترسناک...

غیر از کلاس ما و دوم انسانی دیگه همه کلاسا خالی بود.. البته دوم انسانی هم فقط ساعت اول کلاس داشتن...

ما دو ساعت تو مدرسه بودیم. تا ساعت 3/20 ساعت اول شیمی داشتیم قرار بود امتحان بگیره که بازم بچه ها گریه و زاری و التماس تا راضی شد که هفته آینده بگیره...

ساعت بعدشم که جغرافیا داشتیم و مثل هرروز بلد بودم. 

قرار شد هفته آینده سه شنبه دو تا درسو با هم امتحان بگیره. 29 صفحه. بازم نمی دونم چه خاکی بهتره توی سرم بریزم... خخخخخخخ

چون سه شنبه امتحان زیست هم داریم...

ساعت آخر وقتی منتظر بودم بیان دنبالم گوشی دو تا از بچه ها رو گرفتن. خانم سلمانی... که البته یکی قرار شد شنبه خونواده شو بیاره که با مدیر صحبت کنه و گوشیشو بگیره ولی اون یکی خراب کرد.. رفت باهاش حرف زد و زبون درازی .و این حرفا تا اینکه دستور اخراجشو صادر فرمودددددددد. و گفت از شنبه دیگه حق نداری پاتو تو این آموزشگاه بذاری. هیچی دیگه مدیر این مدرسه امسال عوض شده. مثل اینکه تا پارسال بازرس آموزش پرورش بوده. خدا به دادمون برسه.. البته من که دختر خوبی ام. تا حالا هم جز با یکی از دبیرامون سال سوم راهنمایی با هیچ دبیری و هیچکدوم از مسئولای مدرسمون مشکلی نداشتم. ان شا... که این سالای باقیمونده رو هم به خوبی و خوشی و سلامتی پشت سر میذارم. برای خیلی دعا کنین بچه ها. خیلی به دعاتون نیاز دارم. نمی دونم با این وضع فیزیکم چی پیش میاد. خدا خودش کمکم کنه.

بعدش هم اومدن دنبالم و مریم جونم هم اومده بود. رفتیم لب دریا خیلی عالی بود. بعدشم ساعت نزدیکای 6 غروب بود که اومدیم خونه.

راستی یه خبر. داداشم داره میاد. تا 2/5ساعت دیگه میرسه.خیلی خوشحالم بعد از 3روز میخوام ببینمش. تازه روز آخری هم که میخواست بره من نبودمو حتی باهاش خداحافظی هم نکردم...

خیلی خوشحالمممممممممممممممممممم

 



[ جمعه 93/7/18 ] [ 7:44 صبح ] [ زهرا نظری ] نظر