یه سلام دوباره
سلام می کنم به تو. به تو تموم ذهن و فکر منو به خودت مشغول کردی و با خیال راحت داری زندگی می کنی و به فکر منم نیستی. چند روزه دلم برات تنگ شده. نمی دونم تو هم از این خبر داری یا نه ولی اطمینان دارم که یه چیزایی رو تا الان متوجه شدی. مطمئن باش که هیچ وقت ، هیچ وقت... هیچی... بی خیال... هی خدا..
احساس می کنم دیگه هیچ حرفی برای گفتن ندارم
احساس می کنم منو نمی بینی ولی برام مهم نیست. نه اینکه تو مهم نباشی ها... نه... منظورم اینه توجه هم که نکنی برام مهم نیست. مطمئنم یه روز به این روزای خودم می خندم. نمی دونم اخرش چی میشه ولی من هنوزم یه امیدی هر چند کوچیک تو دلم دارم که چراغ دلمو یه نور محوی روشن می کنه.
امشب شام غریبانمیریم هیئت خودمون . شاید ببینمت ولی عکس العملی نشون ندم ولی برات دعا می کنم. برای منم دعا کن خیلی نیاز دارم شاید با دعای تو خیلی از مشکلاتم حل بشه.
برات بهترین ها رو آرزو دارم.