دریافت همین آهنگ

>" /> دی 93 - خاطرات عاشقی




کد آهنگ برای وبلاگ







سایت عاشقانه





کد کج شدن تصاویر

سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چند تا جوک برای شما هم گذاشتم...


چند جوک باحال صرفا برا خنداندن شما از کل کل داغ دخترا و پسرا تا همه چی...


معلم به شاگرد :

من دویدم، تو دویدی، او دوید، مال چـه زمانیـــه؟

شاگرد: مال زمانی که سر کوچه نذری میدنخیلی خنده‌دار

           $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$              

 دیشب گارسون تو رستوران از دختره پرسید :

پیتزاتونو 12 تیکه کنم یا 6 تیکه؟؟؟

دختره گفت: وااااااای نه 12 تیکه زیاده !!!

نمیتونم بخورم همون 6 تیکه ش کنید

شفای همه مریضا , خصوصا مریض منظور

اجماعن صلوات محمدی پسند عنایت بفرمایید

$$$$$$$$$$$$$$$$

 

هـمسـایـمون اومـده خـونـمون مـیگه کـلنـگ داریـن؟

بـابـام مـنو نـشون مـیده

مـیگه ایـنـاهـاش ایـنـو بـبـر حـکـم کـلـنگـو تـو خـونـه مـا داره :|

.

.

.

.

.

         بـریـد کـنار مـهـر و مـحـبت مـیـپاشه رو سـر و صورتـتـون

$$$$$$$$$$$$$$$


دختره بهم پی ام داده، چه جوری میشه تو وایبر گروه درست کرد؟

منم بهش گفتم خیلی سخته،

اول باید از شهرداری مجوز بگیری بعد بری بانک فیش واریز کنی و....

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

هیچی دیگه،

نیم ساعت پیش بهم زنگ زده میگه من شهرداری هستم،

توشهرداری آشنا داری کارمو راه بندازن؟

خدایا اینو تو اولویویت

$$$$$$$$$$$$$$$$$$$

اولین باجناق های جهان به نام های کافی ونعمت سوار یک خر بودند.

نعمت: اگر یک خر دیگر بود، کافی بود.

کافی: همین هم که هست نعمت است!

و اینگونه بود که بر اثر یک سوتفاهم ساده

رابطه باجناق ها به هم خورد... 

$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$


الان یکی زنگ زد گفت شماااااا ؟!
منم گفتم ببخشید اشتباه برداشتم

$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$


یجوری درباره دونه های انار میگن :

بانظم وترتیب یکجا نشستن؟!

.

.

.

.

.

.

.

انگار دونه های ذرت با شلوارکردی تو کوچه ولن.

$$$$$$$$$$$$$$

یک میلیون بار به زنت بگو چاق نیستی ، اگه باور کرد
حالا یبار غیر مستقیم بهش بگو چاق، اگه از یادش رفت ! :| 

$$$$$$$$$$$$$$


دیشب اینترنتم قطع شد تا رفتم تو حال بابام با چوب افتاد به جونمو هی داد میزد دزد دزد

یهو مادرم داد زد نزن نزن پسرمونه ....

بابام تو چشاش اشک جمع شد گفت تویی پسرم ؟ چقد بزرگ شدی !

$$$$$$$$$$$$$$


آقایونی که ابروهاشونو نازک برمیدارن توجه داشته باشین که :

الان ابروهای پهن دوباره بین خانوما مد شده!

پهن بردارین که از خانوما عقب نمونین.....

تو رو خدا دست به دست بچرخونین باخبر شن!

$$$$$$$$$$$$$



دوست بابام اومده خونمون میگه ماشالله پسرتون چقدر بزرگ شده......چند سالشه ؟
بابامم میگه نمیدونم خیلی وقته داریمش ..http://funny-sms.blogsky.com/

$$$$$$$$$$$$


مرد اونیه که با پیژامه و تی شرت مخ بزنه!!!
وگرنه با پورشه و مازراتی که حسن کچل هم میتونه..   

$$$$$$$$$$$$$


هر مامانی فکر میکنه بچش خوشگل ترین بچه دنیاست
اما فقط یکیشون درست فکر میکنه
اونــــــــــــــــــم مامان منه http://funny-sms.blogsky.com/tag/%D8%A7%D8%B3-%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B3-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AE%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF

$$$$$$$$$$$$$$

به رفیقم میگم:زنت روز تولدت چی برات خرید؟ میگه:اون مزدا3 فول اتومات قرمز رنگ کنار خیابون رو میبینی؟ میگم:آره. میگه:یه زیرشلواری همون رنگی!؟ 

$$$$$$$$$$$$$$


دختره پست گذاشته : خلقت پسرها اصلا شوخی جالبی نبود 

$$$$$$$$$$$$$


نحوه ی درس خوندن من:
اینو که میدونم،
این هم که مهم نی،
ایمم که طولانیه نمیاد،
اینمم هوشنگ کمکم میکنه, 
اینم هم بابام برام گفت,
اینم که ایشاا... نمیاد،
اینم که تقلب میکنم...
اوفی تموم شد .

مزغم ترکید 

$$$$$$$$$$$$$$$4

شما یادتون نمیاد اونوقتا شعر "قسم به اسم آزادی" از تلویزیون پخش میشد باهاش غلط غلوط میخوندیم تا میرسید به جای "همه به پیش... به یکصدا... " یه دفعه به تقلید از خواننده هاش اوج میگرفتیم و با شور داد میزدیم "جامدادی عزیز ما"... :lol: یادتونه؟  

$$$$$$$$$$$$$$$$$4

پست احساسى پسرا
گاهی نیاز دارم بجای دستهایت...
پاهایت روی شانه هایم باشد
جمله بسیار معنوی بود.
صلوات جلیل عنایت بفرمایید 

$$$$$$$$$$$$$$$$


میدونین شب والنتین چه شبیه؟
شبیه که یه خرس کوجولو رو هدیه میدن به یه خرس گنده :-[ 

$$$$$$$$$$$$$$$$$4


آمار بیشترین کسای که تو ایران فحش میخورن:
-عکاس عکس شناسنامه
-داور فوتبال پلی ستیشن
-مراقب سر جلسه امتحان
-گوینده ی تلفن همراه که میگه دستگاه مشترک مورد نظر خاموش است
-خود مشترک مورد نظر
-عمه های گرامیتان
-کسی که بهت گواهینامه داده 

$$$$$$$$$$$$$$


یه مدتی بود همش فکر می کردم بچه سر راهی هستم؛ تا اینکه یکی از عکس های بچگیامو بردم به مامانم نشون دادم، برگشته میگه آخی، چه نازه، کیه؟
هیچی دیگه الان مطمئن شدم 

$$$$$$$$$$$$$$$4

دیشب زنگ زدم به استادمون گفتم میشه یگبار دیگه درسی که امروز دادین رو بهم توضیح بدین
استادمون خوشحال شد گفت : یعنی انقدر به درس علاقه مندی؟
من : نه هر کاری می کنم خوابم نمی بره 

$$$$$$$$$$$$$$$$$


منطق من سه حالت داره:
1.یا حق بامنه
2.یا تو نمیفهمی که حق بامنه
3.یا انقدر میزنمت که بفهمی حق با منه

$$$$$$$$$$$$$$$

بابام آیفون خونه رو زده. منم رفتم برداشتم گفتم :بله؟بابام گفت بیا پایین، رفتم پایین میگم بله؟میگه برو کلیدای ماشینو از بالا بیار! 

$$$$$$$$$$$$$$$$


مردم الان دارن با عشقشون میحرفن...
منم با گوشیم نور میندازم تو چشم پشه ها... 

$$$$$$$$$$$$$$$$$


مورد داشتیم ماشین طرف پنچر شده جک نداشته چند نفری بلندش کردن زیرش ساقه طلایی گذاشتن 

$$$$$$$$$$$$$$$$$444


دختره اونقد پست عاشقانه گذاشته که دل منم واسه پسره تنگ شده

$$$$$$$$$$$$$$$

به سلامتی دانشجویی که تا شب امتحان لای جزوه رو باز نمیکنه ولی با همون چند ساعت خوندن شاخ استادو میشکونه 

$$$$$$$$$$$$$$$$


?ک? از تفر?حات سالمم ا?نه که

م?رم ز?ر پست پسرایى که دوست دختر دارن، م?نو?سم :

وا? عز?زم خ?ل? روزخوب? بود، مرس? که هست? .

تا پسره بخواد ثابت کنه خال? بند?ه 4 تا مشت و لگد خورده ، کات کردن !!!!

دکترم رفتم گفتن خوب نم?ش?! 

$$$$$$$$$$$$$$$$


یکی از سخت ترین خداحافظی ها
خداحافظی با سنگیه که از سر کوچه تا دم خونه شوتش کرده ای 

$$$$$$$$$$$$$$$$$

وسعت عشق پسران چنان وسیع است که اگر عاشق دختری شوند

عاشق دوستانش نیز میشوند ! 

$$$$$$$$$$$$$$$$$$$


مورد داشتیم ...
دختره یک جفت جوراب داخل جهیزیش بوده برای روز مرد 

$$$$$$$$$$$$$$


زن چیست؟

صلاحی است انفرادی با قابلیت کشتار جمعی،اتوماتیک،پرصدا
قابل استفاده در جنگهای خانگی
صدا خفه کن برروی آن نصب نیست
برد مفید روی مرد تا بیمارستان
برد مؤثر تا تیمارستان
و برد نهایی تا سینه قبرستان است 

$$$$$$$$$$$$

سلامتیه دختری که وقتی بنز واسش بوق زد پیشه خودش گفت پیکان گوجه ای عشقمو عشقه بعد ماشین بنز زد لهش کرد . . .
نتیجه گیری :دختر خانوم وسط خیابون راه نرو هرکی واست بوق زد دلیل نمیشه که بخواد باهات دوس بشه 

$$$$$$$$$$$$$$$$$


فرهنگ لغات زنان :
1? آره یعنی نه
2? نه یعنی آره
3? ما با ید با هم حرف بزنیم یعنی بشین فقط گوش کن
4? هر کار دوست داری بکن یعنی بکن ولی بعد دهنت سرویسه
5? چقد منو دوست داری ؟ یعنی یه گندی زدم می خوام بگم
6? دو دقیقه دیگه حاضرم یعنی دو ساعت علافی !! 

$$$$$$$$$$$$$$$$4

س?مت?پسری که ...
3 نصف شب زنگ زد به عشقش ...
د?د اِشغـالـــِه ...
نه ناراحت شد نه غُصـــه خـورد ...
زنگ زد به اون ?ک? عشقـــش !!!
وااااا? عصر عصر ارتباطاته!!!!!!!!!!!! 

$$$$$$$$$$$$$$

به مامانم میگم عروسی پسر خاله کراوات بزنم یا پاپیون؟ 



برگشته میگه:زنگوله بنداز موقع برگشت دیگه گمت نکنیم دنبالتم نگردیم. :| 

$$$$$$$$$$$$$$$$$$$


بعضیا رو پله برقی یه جوری ژست میگیرن میان پایین
انگار همین الان پروازشون مستقیم از نیویورک نشسته 

$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$

دختر عموم داشت شوهرشو صدا میکرد میگفت :
پیشیه من ..
موشی ...
جوجوی من ...
بعد به من گفت : محمد و صدا کن ...
...
منم بلند گفتم : حیووون خانمت کارت داره !!!
نمیدونم چرا 6 ماهه دختر عموم باهام حرف نمیزنه !!! مگه
پیشی و موشی و جوجو 3 تاشون حیوون نیسن ؟؟؟
فک و فامیل بی عصابی داریمااااا 

$$$$$$$$$$$$$$$$$$

دختر
ب? آزار تر?ن،
با کنترل تر?ن،
خوش رفتار تر?ن،
غ?ر مزاحم تر?ن
و ب? خشونت تر?ن موجود رو? زم?ن است...
تا وقت? که ?ک ناخنش خشک نشده...خخ 

$$$$$$$$$$$$$$$$$$

غضنفر رئیس فدراسیون شطرنج میشه 5تا قانون میذاره

1. اسب نمیتونه فیل رو بزنه چون فیل قویتره !

2. خر هم باید بازی کنه !

3.خر میتونه همه رو بزنه !

4. هیچکی نمیتونه خر رو بزنه !

5. اصلا خر شاهه 

$$$$$$$$$$$$$$$44


وقت? دار? ن?مرو درست م?کن? و از بقیه
م?پرس? شماها هم م?خور?ن؟؟؟؟
اون? که م?گه : من ?ک? دو لقمه باهات
م?خورم ...
.
.
.
.
از همون بترس?ن " موجود ترسناک?ه
......همشو همون م?خوره 

$$$$$$$$$$$$$$$$$$4

:::::::::::::::


::::.::::::::::



میدونی این چیه؟



این یه عکس هوایی از همایش منگول هاست اگه دقت کنی جات خالیه 

$$$$$$$$$$$$$$$$$4


دیشب خواب دیدم دوس دخترم رفت زیر تریلی هیجده چرخ!
ینی با داد از خواب پریدم، نیم ساعت فقط میلرزیدم، گوشی رو
برداشتم بهش زنگ بزنم دیدم شارژ ندارم. ینی داشتم روانی میشدم،
هی خودمو به در و دیوار میکوبیدم.
بعد یهو یادم اومد که من اصلا دوس دختر ندارم!!!خخخ

$$$$$$$$$$$$$$


مشکلات اقتصادی تو خونه ی خیلیا موج میزنه
+
+
+
لامصب تو خونه ی ما قــــــــــِـــــر می‌ده !
:)))) 

 



[ یکشنبه 93/10/7 ] [ 7:9 عصر ] [ زهرا نظری ] نظر

معادله ریاضی دعای فرج



[ جمعه 93/10/5 ] [ 5:6 عصر ] [ زهرا نظری ] نظر

یه واقعیت پسرانه



[ جمعه 93/10/5 ] [ 4:49 عصر ] [ زهرا نظری ] نظر

هرجاکه دلت میخواهدبرو

هی فلانی! 
دیگر هوای برگرداندنت را ندارم...
 هرجا که دلت میخواهد برو...
 فقط آرزو میکنم
 وقتی دوباره هوای من به سرت زد، آنقدر آسمان دلت بگیرد که با هزار شب گریه چشمانت، باز هم آرام نگیری...
 و اما من...
 بر نمیگردم که هیچ!
 عطر تنم را هم از کوچه های پشت سرم جمع میکنم،
 که نتوانی لم دهی روی مبل های راحتی،با خاطراتم قدم بزنی!



 



[ چهارشنبه 93/10/3 ] [ 9:51 عصر ] [ زهرا نظری ] نظر

مراقب باشید

مــــــــراقــب باشید !
مــراقـــب همین " #دوســـتـــت_دارم" هــا
"عــزیــم " هـــا
مهـــربـــانــم " هــا
مـــراقــب باشیـد !
بـعـضـی هــا بـازی بـا کـلـمـات را خـوب مـی دانـنـد غـریـبـه هـم نـیـسـتـنـد !
همین هایی هـسـتـنـد کـه از جــان می گویند و #دلـــبــری مـیکنـنـد !
همین هایی کـه " آشــق " میشوند تــا ادای" #عــاشــق " را درآورنــد !
بـیچــاره #عــشـــق !
بــازهــم ســرش کــلــاه مــی گذارنــد آنــهـایی کــه ،
نـــه لــایق عــشــقــنــد و نــــه #انـــــســـان !



 



[ چهارشنبه 93/10/3 ] [ 9:50 عصر ] [ زهرا نظری ] نظر

پسرا چقد نامردن

پس از کلی دردسر با پسر مورد علاقه ام ازدواج کردم...ما همدیگرو به حد

مرگ دوست داشتیم

سالای اول زندگیمون خیلی خوب بود...اما چند سال که گذشت کمبود

بچه رو به وضوح حس می کردیم...

می دونستیم بچه دار نمی شیم...ولی نمی دونستیم که مشکل از کدوم

یکی از

ماست...اولاش نمی خواستیم بدونیم...با خودمون می گفتیم...عشقمون

واسه یه

زندگی رویایی کافیه...بچه می خوایم چی کار؟...در واقع خودمونو گول می

زدیم...

هم من هم اون...هر دومون عاشق بچه بودیم...

تا اینکه یه روز

علی نشست رو به رومو


گفت...اگه مشکل از من باشه ...تو چی کار می کنی؟...فکر نکردم تا شک

کنه که

دوسش ندارم...خیلی سریع بهش گفتم...من حاضرم به خاطر


تو رو همه چی خط سیاه بکشم...علی که انگار خیالش راحت شده بود یه

نفس راحت کشید و از سر میز بلند شد و راه افتاد...


گفتم:تو چی؟گفت:من؟


گفتم:آره...اگه مشکل از من باشه...تو چی کار می کنی؟


برگشت...زل زد به چشام...گفت:تو به عشق من شک داری؟...فرصت

جواب ندادو

گفت:من وجود تو رو با هیچی عوض نمی کنم...


با لبخندی که رو صورتم نمایان شد خیالش راحت شد که من مطمئن

شدم اون

هنوزم منو دوس داره...


گفتم:پس فردا می ریم آزمایشگاه...


گفت:موافقم...فردا می ریم...


و رفتیم...نمی دونم چرا اما دلم مث سیر و سرکه می جوشید...اگه واقعا

عیب از من بود چی؟سر خودمو با کار گرم کردم تا دیگه فرصت فکر کردن

به این حرفارو به خودم ندم...

طبق قرارمون صبح رفتیم آزمایشگاه...هم من هم اون...هر دو آزمایش

دادیم...بهمون

گفتن جواب تا یک هفته دیگه حاضره...

یه هفته واسمون قد صد سال طول کشید...اضطرابو می شد خیلی اسون

تو چهرههردومون دید...با این حال به همدیگه اطمینان می دادیم

که جواب ازمایش واسه هیچ کدوممون مهم نیس...

بالاخره اون روز رسید...علی مث همیشه رفت سر کار و من خودم باید

جواب ازمایشو می گرفتم...دستام مث بید می لرزید...داخل ازمایشگاه

شدم...

علی که اومد خسته بود...اما کنجکاو...ازم پرسید جوابو گرفتی؟


که منم زدم زیر گریه...فهمید که مشکل از منه...اما نمی دونم که تغییر

چهره اش از ناراحتی بود...یا از خوشحالی...روزا می گذشتن و علی روز

به روز نسبت به من سردتر و سردتر می شد...تا اینکه یه روز که دیگه

صبرم از این رفتاراش طاق شده بود...بهش

گفتم:علی...تو چته؟چرا این جوری می کنی...؟ اونم عقده شو خالی کرد

گفت:من بچه دوس دارم مهناز...مگه گناهم چیه؟...من

نمی تونم یه عمر بی بچه تو یه خونه سر کنم...


دهنم خشک شده بود...چشام پراشک...گفتم اما تو خودت گفتی همه

جوره منودوس داری...گفتی حاضری بخاطرم قید بچه رو بزنی...پس چی شد؟

گفت:آره گفتم...اما اشتباه کردم...الان می بینم نمی تونم...نمی کشم...


نخواستم بحثو ادامه بدم...پی یه جای خلوت می گشتم تا یه دل سیر

گریه کنم...و

اتاقو انتخاب کردم...


من و علی دیگه با هم حرفی نزدیم...تا اینکه علی احضاریه اورد برام و گفت می خوام

طلاقت بدم...یا زن بگیرم...نمی تونم خرج دو نفرو با هم بدم...بنابراین از

فردا تو واسه

خودت...منم واسه خودم...

دلم شکست...نمی تونستم باور کنم کسی که یه عمر به حرفای

قشنگش دل خوش کرده بودم...حالا به همه چی پا زده...

دیگه طاقت نیاوردم لباسامو پوشیدمو ساکمم بستم...برگه جواب ازمایش

هنوز توی جیب مانتوام بود...

درش اوردم یه نامه نوشتم و گذاشتم روش و هر دو رو کنار گلدون

گذاشتم...احضاریه

رو برداشتم و از خونه زدم بیرون...

توی نامه نوشت بودم: علی جان...سلام...


امیدوارم پای حرفت واساده باشی و منو طلاق بدی...چون اگه این کارو

نکنی خودم

ازت جدا می شم...


می دونی که می تونم...دادگاه این حقو به من می ده که از مردی که بچه

دار نمیشه جدا شم...وقتی جواب ازمایشارو گرفتم و دیدم که عیب از

توئه...باور کن اون قدر برام بی اهمیت بود که حاضر بودم برگه رو همون

جاپاره کنم...

اما نمی دونم چرا خواستم یه بار دیگه عشقت به من ثابت شه...


برای خودم متاسفم...این که یه عمر مو...بهترین لحظات عمرمو پای چه

ادمی هردادم...یه ادم دورنگ...یه ادم دروغگو...

توی دادگاه منتظرتم...امضا...مهناز



 



[ چهارشنبه 93/10/3 ] [ 9:50 عصر ] [ زهرا نظری ] نظر

بعد از مرگم


بعد از مرگم مرا در دورترین غروب خاطراتت هم نخواهی دید...

  

منی را که هر نفس با یادت اندیشیدم

  

 و هر لحظه بی آنکه تو بدانی برایت

  

 آرزوی بهترین ها را کردم...

  

بعد از مرگم نامم را در ذهنت تداعی نخواهی کرد...

  

.نامی که برایت بیگانه بود اما در کنارت بود....

  

بی آنکه خود خواهان آن باشی...

  

بعد از مرگم چشمانم را روی کاغذ نخواهی کشید..

  

چشمانی که همواره به خاطر غم ها و شادی هایت بارانی بود

  

 و می درخشید

  

 هنگام دیدن چشمانت....

  

بعد از مرگم گرمای دستانم را 

  

 حس نخواهی کرد...

  

دستانی که روز و شب رو به آسمان برای لبخندت دعا می کردند...

 

بعد از مرگم صدایم را نخواهی شنید....

 

صدایی که گرچه از غم پر بود اما

 

 شنیده می شد تا بگوید:

 

"دوستت دارم"

 

بعد از مرگم خوابم را نخواهی دید....

 

خوابی که شاید دیدنش برای من

 

 آرزویم بود و امید چشم بر هم گذاشتنم....

 

بعد از مرگم رد پایم را پیدا نخواهی کرد....

 

رد پایی که همواره سکوت

 

 شب را می شکست تا مطمئن شود تو در آرامش خواهی بود....

 

بعد از مرگم باغچه ی گل های رزم را نخواهی دید....

 

باغچه ی گل رزی

 

 که هر روز مزین کننده ی گلدان اتاقت بود...

 

بعد از مرگم نامه های ناتمامم را نخواهی خواند....

 

نامه هایی که سراسر شوق از تو نوشتن بود...

 

بعد از مرگم تو حتی قبرم را نخواهی شناخت....

 

تویی که حتی روی قبرم از تو نوشتم....


نوشتم:

 

"دوستت دارم"

 

و نوشتم:"تو نیز دوستم بدار"

 

بعد از مرگم تو در بی خبری خواهی بود....

 

روزی به خاک بر می گردم

 

 سال هاست مرده ام و فراموش شده ام...

 

روزی که ره گذری غریبه

 

 گردنبندی روی زمین پیدا خواهد کرد

 

 که نام تو روی آن حک شده است...

 

ناگزیر گردنبند را خاک خواهد کرد...

 

قبر را روی آن قرار خواهد داد...

 

روی تپه ای که دور از شهر است

 

 و تو حتی در خیالت هم آن تپه را تصور نخواهی کرد...

 

آن روز هوا بارانی ست و من می ترسم که مبادا

 

 تو در جایی باشی که خیس شوی و چتری در دستانت نباشد....

 

من که

 

 به باران و خیس شدن از آن عادت کرده ام... .


به راستی بعد از مرگم فراموش خواهم شد...


 



[ سه شنبه 93/10/2 ] [ 12:16 عصر ] [ زهرا نظری ] نظر